هورمون و ذهن...

ساخت وبلاگ

۱. آش بلغوری پختم که الله الله الله.....

این خونه یه مرد میخواد...یا حداقل یه مهمون میخواد.....


۲. باد میومد....باد خوبی میومد.....اولین رمان زبان اصلی عمرم رو داشتم میخوندم...کنار مزرعه....جز دو تا بچه و نانیشون هیچ کس نبود.....حال خوبی بود.....


۳. قبلا برادرم میگفت تو فیلتر نداری...خیلی راحت حرف میزنی....شایدم اون سخت میگرفت....چرا در برابر اون حداقل مردای محترمی که میدونیم شعور دارن و برداشت بدی نمیکنن خود واقعیمون نباشیم و راحت حرف نزنیم....

هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51

به دلی که با ذره ای بی توجهی از ساکنانش میشکنه و میگیره و خاکستری میشه چه باید گفت؟

با دلی که بند اشاره است برای بال بال زدن و جون کندن چه باید کرد؟

با این دل تنهای بی مرهم چه باید کرد؟

با این دل دیوانه ای که این روزا حتی کتابایی که دوست داشت رو میزنه کنار...

اهنگایی که دوست داشت رو نمیشنوه...

با این دلی که دیگه درختای سر راه رو نگاه نمیکنه....دلش برای زمین ورزش تنگ نمیشه چه باید کرد؟

با این دل رنجورِ حساس چه باید کرد توی شعبِ ابی طالبِ دنیا؟


هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51

یه بار ده سال پیش، ترم اول کارشناسی...مامانم زنگ زد...نوکیای کوچولوی براقمو برداشتم و از سالن مطالعه اومدم بیرون....وسط حرف گفتم مامان برنامه نویسی خیلی سخته...من دارم از استرس میمیرم....(امتحان میان ترم داشتیم...) مامانم خیلی شیک گفت اگه نمیتونی و ب هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51

امروز که رفتم دور زمین دویدم.... بعد مدل ستاره ای گوشه ی زمین پخش شدم....ابرا رو دیدم.... خسته بودم.....دوست داشتم همونجا بخوابم تا همیشه.... بعد رفتم لب دریا....یه هندی با دوستاش داشتن ربات هوا میکردن و اواز هندی میخوندن.... منتظر شدم تا رفتن.... رف هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51

من، روز خویش را با آفتاب روی تو، کز مشرق خیال دمیده ست آغاز میکنم.   من با تو می نویسم و می خوانم من با تو راه می روم و حرف می زنم وز شوق این محال: - که دستم به دست توست! - من، جای راه رفتن، پرواز میکنم!    آن لحظه ها که  مات در انزوای خویش یا در میا هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51

امروز توی کانال توییتر فارسی یه کلیپ دیدم از یه آقای سخنران که نشسته و با لحن عوام پسند زن ها رو نصیحت میکنه که در راستای حفظ مردشون از گناه برقصن براش و شعر بخونن و ازین حرفا.... شبیه این سخنرانی ها زیاد شده....اونقدر زیاد که هر ننه قمری در هیبت روا هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51

یادمه هر وقت یکی بهم میگفت کتابای فلان نویسنده رو بخون یا فلان کتاب مشهورو بخون...میگفتم دنیا خودش بلده سختی هاش رو نشونم بده...لازم نیست بین این همه کتاب برم یه کتاب اینجوری رو بخونم...عوضش میرم یه کتابی میخونم که راه حل رو نشون بده...تیرگی ها رو نی هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51

برید توی سایت دانشگاه ملک عبدالله عربستان سعودی: https://www.kaust.edu.sa/enبرید توی بخش هیئت علمی و تنوع نخبه پذیری از سر تا سر دنیا رو ببینید: https://www.kaust.edu.sa/en/study/faculty تا با مغز استخون ببینید که "ژن خوب" محوری، چه بر سر ما آورده هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : خوبیمبقیه, نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51

شب به گلستان تنها...منتظرت بودم....منتظرت بودم....

آن شب جان فرسا من... بی تو نیاسودم...بی تو نیاسودم....

هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51